حال خوب

ساخت وبلاگ

میخوام راجع به حال خوب حرف بزنم. میخوام معنی واقعی حال خوب رو تعریف کنم. بنظرم شرط رسیدن به حال خوب اینه که آدم تنها نباشه. مطلقاً با تنهایی نمیشه به حال خوب رسید. روح و ذات انسان سالم با تنهایی مأنوس نمیشه. واسه رهایی از تنهایی و داشتن حال خوب باید با کسی باشیم که باهاش هم احساسیم {1}. امّا چرا هم احساس؟ در ادامه سعی میکنم به این سوال جواب بدم.

همۀ آدما در واقع تنهان، چون اولاً جسم، برای فردفرد انسان ها به تنهایی خلق شده و ثانیاً روح انسان که به جسم معنی میده برای هر فردی منحصر بفرده.

حالا که در واقع تنهاییم چطوری میشه از این تنهایی خلاص بشیم؟ گفتم که، جسم ها همیشه تنهان و هیچوقت متحد نمیشن. بین دو انسان هرگز نمیشه وحدت جسمانی صورت بگیره. پیوستن جسم ها برای خلاصی از تنهایی غیر ممکنه.

گفتم که روح انسانه که به جسم معنی میده. پس اگر دو روح به وحدت برسن، میتونن تن ها رو متحد کنن. میتونن تنهایی رو بشکنن و تن ها بسازن. تن هایی که مثل همن و تنها نیستن. و اینه تنها نبودنی که حال خوب میده به هر کدوم از تن ها.

حالا چطور دو روح به وحدت میرسن؟ تو نوشتۀ "رابطۀ احساسات با روح انسان" گفتم که احساسات از روح انسان نشأت میگیرن. بنظرم هرچه که احساسات دو انسان به هم نزدیکتر باشه، این وحدت دو روح میتونه بیشتر صورت میگیره. و البته این فقط یه اتفاقه که خیلی کم پیش میاد (عشق). احساسات نزدیکتر، انسان ها رو به هم نزدیکتر میکنه و اونقدر نزدیک میکنه که میتونه بینشون عشق بوجود بیاد.

دو نفر هرچه که احساساتشون شبیه تر باشه، تنهایی رو کمتر و کمتر حس میکنن. هر چه که احساساتشون شبیه تر باشه تنهایی شون شکسته میشه به تن ها، میشه جمع تن. و اونوقته که اون دو نفر تنها نیستن.

 

پانویس:

1- تأکید میکنم "هم احساس" و بعنوان یه الزام معرفیش میکنم، بعنوان یه شرط لازم و کافی معرفیش میکنم (هم فکر و هم عقیده بودن و تفاهم داشتن هم خوبه ها اما منظور من هم احساس بودنه. اگه این الزام نباشه، اون بقیه کافی نیستن).

خدایا کمک کن تو مناقصه برنده بشم...
ما را در سایت خدایا کمک کن تو مناقصه برنده بشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : majnoundel بازدید : 94 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 22:04