وقتی آدم سنش بالا میره، چه بخواد و چه نخواد، دلش واسه خیلی اتفاقات خوب و دوستیها و دورهمیهای جوونی و دانشگاه و غیره تنگ میشه. بنظرم خیلی سخته آدم یاد اون خاطرات کنه، چون بهش یجور حس نفستنگی میده به نظر من. و این حس نفستنگی وقتی که آدم تنهاست بیشتر میشه. وقتی میبینی چه جمعی بود و الان هیچ. در واقع وقتی اون خاطرات قشنگ دیگه برای آدم تکرار نشه، آدم عذاب میکشه. اما وقتی با اومدن یه نفر تو زندگی آدم، هرچند دو نفره، دوباره بشه خاطراتی قشنگتر از اون وقتا و اون جمعها رو بسازی دیگه اون حس نفستنگی سراغت نمیاد و میتونی راحت با خاطرات گذشتت کنار بیای. کاش برای همه ما اون یک نفر آدم پیدا بشه. اون یک نفری که اونقدر وجودش تو زندگیت جذاب باشه و خاطرهسازی کنه برات که دیگه حتی یادی از خاطرات گذشتت نکنی. کاش خدا برای همه ما اون محبوب دوستداشتنی رو هدیه بده.
خدایا کمک کن تو مناقصه برنده بشم...برچسب : نویسنده : majnoundel بازدید : 33